امروز روز عیـد خداونـد کبــریاست عید فرشتگــان خـدا عیـد انبیاست
عید محمّد عید علی عید فاطمه عید ائمه، عیـد امـم، عید اولیـاست عید کمال نعمت و عیـد تمـام دین عید حسین عید شهیدان کربلاست عید امـامت علـوی، عیـد یأس کفر عید هلاک شیطان، عید حیات ماست پیغمبران مدیحه بخوانید از علی عیدی خویش را بستانید از علی عید بزرگ خـالق اکبر مبارک است عید بقـای دین پیمبر مبارک است عید غدیـر بهــر تمــام غدیریـان بر مسلمین ولایت حیدر مبارک است عید بزرگ سـاقی کوثـر ولی حـق از ذات ذوالجلال به کوثر مبارک است چشم یهود چون دل اهل سقیفه کور عید غدیـرِ فاتح خیبر مبارک است امروز- ای تمام ملل!- حیدری شوید سر تـا قدم زبـانِ ثناگستری شوید بر گوش جان صدای خداوند اکبر است مـداح مـرتضی به زبـان پیمبـر است گوید که ای تمـام خلایق، وصی من از کوچک و بزرگ بـدانید حیـدر است حیدر که ذوالفقار خدا شیر مصطفی است حیدر که فاتح احـد و بدر و خیبر است حیدر که روز خندق، یک ضرب دست او از طاعـت تمـام خـلایق فراتـر است باور کنید اینکه علی جان احمد است باور کنید مـن علیام او محمّد است بـاور کنیـد فاتح خیبر فقـط علی است بـاور کنیـد ساقی کوثر فقط علی است بـاور کنیـد آن کـه شـب لیلـة الـمبیت هر لحظه شد فدای پیمبر فقط علی است بـاور کنیـد از طـرف حـق بـرای مـن تنها کسی که گشت برادر، فقط علی است باور کنید آن که همـه عمر، لحظـهای غافل نشد ز حضرت داور فقط علی است بـاور کنید هـر که علـی باشـدش امام جنت بر اوست واجب و دوزخ بوَد حرام این است آن علی که ستودهست داورش این است آن علی که خدا خوانده حیدرش این است آن علی که برای نجات دین آمـد نـود جـراحت سنگین بـه پیکرش این است آن علـی که روایات وحی را خوانده است جبریل امیـن در برابرش این است آن علی که در آیات بیشمار باشـد خـدای عزّوجـلّ مـدحگسترش این است آن علی که به ظل هدایتش باشـد تمـام دیـن خـدا در ولایـتش ای در مکان حقیقتی از لامکان علی وی در زمین امام هزار آسمان علی ای بنـدهای که داده خداییت دست حق بر وسعت جهان و به طول زمان علی جویای دشمنان تو از شش جهت جحیم مشتاق دوستان تو بـاغ جنان علی بـرقع بـزن کنـار ز مــاه جمـال خـود آنک بـده جمال خدا را نشان علی آغوش کبریا همه بیتالحرام توست زیباتـرین کلام خـداوند نام توست تو نفس احمدی و امامت از آن توست تو جان مصطفایی و او نیز جان توست گویـی هنـوز یکسـره در بــرکه غـدیر با صدزبان، رسول خدا مدحخوان توست سوگند میخـورم بـه محمّد که رهبری بعـد از رسـول، حقِ تو و خاندان توست آن کس که خواست غصب کند مسند تو را کمتـر ز خـاک خادمـه آستـان تـوست وقتی که او به جنگ احد گفت الفرار آورد جبرییــل بـرای تــو ذوالفقـار ای سجده شسته روی خود از خاک کوی تو ای سیلهـای رحمت حق آب جوی تو بیآبرویـم، ایــن نبــوَد گـر عقیـدهام اســلام راسـت آبــرو از آبــروی تـو خلـوت کننــد چونکـه خـدا و پیمبرش باشـد کـلام هـر دو فقط گفتگـوی تو بالاتــری از اینکــه تمـام بهـشت را فردا کننـد هدیـه بـه یک تار موی تو در چشم آن که پاک سرشت است یا علی دیـدار قنبـر تــو بـهشت اسـت یا علی در پیکــر تـو روح و روان محمّــد است در کـام تـو همیشـه زبـان محمّـد است بگـذار دیگــران ز پـی دیگــران رونــد مولای من کسی است که جان محمّد است قدر و جـلال و شان محمّد از آن توست قدر و جلال و شان تو از آن محمّد است دیـدم هــزار مرتبــه گفتـم هـزار بــار در تـو تمـام نـام و نشـان محمّـد است "میثم" تو را شنـاخت، تـو مرآت احمدی نامت خوشت علی است، ولیکن محمّدی
مردى از میان جمعیت فریاد برآورد: یا رسول اللّه ! آن دو چیز گرانبها چیست ؟
فرمود: یکى از آن دو که بزرگتر است ، کتاب خداست یک طرفش در دست خدا و طرف دیگرش به دست شماست ، پس آن را محکم نگه دارید تا گمراه نشوید و دیگرى که کوچکتر است ، عترت و خاندان من است و خداى نیکى کننده آگاه به من خبر داده است که این دو هرگز از هم جدا نمى شوند، تا در لب حوض در قیامت به من رسند من هم از خدا همین را خواسته ام، پس شما ازآنها پیشى نگیرید که هلاک مى شوید و از آنها وا نمانید که هلاک مى شوید."
سپس دست على (ع )را گرفت و بلند کرد، آنگاه فرمود: اى مردم! چه کسى نسبت به مؤمنان از خود ایشان سزاوارتر است ؟
گفتند: خدا و رسولش بهتر مى دانند.
فرمود: خدا مولا و سرپرست من است و من مولا و سرپرست مؤمنانم و من نسبت به مؤمنین ازخود ایشان سزاوارترم پس هر کس من مولا و سرپرست اویم ، على مولا و سرپرست اوست." این جمله را سه بار تکرار کرد.
سپس گفت : "خداوندا! دوستى کن با هر کس که با على دوستى کند، و دشمنى کن با هر کس که على را دشمنى کند، دوست بدار هر کس که على را دوست مى دارد، و دشمن دار هر کس او رادشمن مى دارد، یارى کن هر کس را که یاریش کند و بى یاور بگذار هر کس تنهایش گذاردو حق را همواره با على بدار هر طرف که باشد .
اى مردم باید حاضران، این پیام را به غایبان برسانند."
چون خطبه نبوى به پایان رسید امین وحى براى بار دوم نازل شد و او را به این پیام مفتخر ساخت:
"امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد (اسلام را به عنوان دین براى شما پسندیدم)"
پیامبر اکرم(ص) پس از دریافت این پیام مسرت بخش ، فرمود:"اللّه اکبر! که دین کامل و نعمت تمام گشت و پروردگارم به رسالت من و ولایت على بعد از من راضى شد" .