درسهای عاشورایی رافرا بگیریم
دوباره محرم دیگری فرارسید تا به ما یاد آوری شود درسهای عاشورایی را ،درسهایی که هر کدامش زنده می کند زندگی مرده مارا ،که در اینجا به بخشهایی از این درسهای زندگی ساز فقط اشاره میکنم .
تاخودمان را محکی بزنیم که آیا ما شیعه حسین(ع) هستیم یا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1 - نماز به پادارید: آیا به نمازاهمیت می دهیم ، به نماز اول چطور؟، شرکت در نماز جماعت و...... ؟
2- امر به معروف ونهی از منکر راترک نکنید :آیا دوری میکنیم منکر یامعروف را در جامعه گسترش می دهیم شیعیان حسین(ع) به امر معروف ونهی از منکر در جامعه اهمیت میدهند؟ آیا جامعه حسینی با ید دخترانش با این وضع نا هنجا ر وارد جامعه شوند یا پسران ، مردان و زنانش چطور ،مدیران آن چگونه اند ؟
3- به یاد تشنگان و گرسنگان باشیم : مردمی که در اطراف ما هستند ،مردم سومالی ،فلسطین و.................................
4 – ظلم را بشناسیم وتاپای جانمان بااو مبارزه کنیم :آیا به ظلم ،ظالمین دنیا که در حق بشریت می کنند توجه داریم؟ جنایاتی استکبار جهانی و سهیونیسم خونخوارچطور؟ امروز از تلویزیون فیلمی پخش شد که در سرمای زمستان خانه های فلسطینی خراب می شد آنهابا بچه های کوچک که گریه شان دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد آواره دشت وبیابان می شدند این فقط یکی از هزاران جنایتی است که آنها روزانه انجام می هند.اگر بشماریم باید سالها بشماریم وبنویسیم جنایت این ابر جنایت کاران را
5- پایداری و استقامت : آیا ما در ناملا یمتها و سختی ها استقامت می کنیم .شیطان بزرگ ما را تحریم کرده ما باید ثابت کنیم فرزندان شیب ابوطا لب و رمضانیم
6 – ساکت نباشیم هرجا ظلمی را مشاهده کردیم: زینبی باشیم همانگونه که زینب (س) در کاخ یزید سکوت نکرد وپیام عاشورا را به همه انسانیت رساند
وهزاران پیام زندگی بخش دیگر که اگر بخواهیم بنویسیم با ید سالها بنویسیم و بنویسیم
در آخر بیایید باحسین (ع) ویاران فداکارش پیمانی دوباره ببندیم که تا آخرین قطره خون در راه حسین(ع) برای حسین (ع) ایستادگی کنیم.
به امید ظهور آن یگانه منجی عالم و بر پایی دولتش انشاءالله
نوشته شده توسط دوست خوبمان مدیر وبلاگ صدای آشنا
تقدیم به کاروان اسرای اهل بیت (ع)و حضرت زینب (س)
زیر نور ماهتاب ، کاروان در التهاب
آسمان به رنگ خون ، کوفیان به رنگ خواب
یادگار مشک ها صد پیاله تشنگی
ابرهای سوخته ، قصه گوی بخل آب
در طواف محملی شور می زند دلی
در حصار نیزه ها ، دختری در اضطراب
های هایِ خواهری ، لای لایِ مادری
دشت پر شد از نوا ، وای از دلِ رباب
سوره ای به رویِ دشت پایمال اسب هاست
آیه آیه اش کسی از تبار نورِ ناب
همترانه با نسیم ، خانه اش به دوش باد
رویِ نیزه ای رهاست ، گیسوان آفتاب
بر بهار غنچه ها سیلی خزان زدند
تازیانه های مرگ ، شمرهای بی نقاب
مثلِ غربت امام ، اَلامان ز شهر شام
در نماز شام من ، ماهتاب من بتاب
باز در هوایِ تو پَرسه می زند دلم
باز می بری مرا تا سوال بی جواب
بیت بیتِ دفترم بویِ کربلا گرفت
ای کلام سرخ تو شعرِ سبزِ هر کتاب
علیرضا کوچی